خلاصه کتاب جنگ و صلح
بخشی از کتاب جنگ و صلح:
«شاهزاده آندری به آسمان نگاه کرد، همان آسمانی که دیشب در آسترلیتز دیده بود. «چقدر آرام، روشن و باشکوه است این آسمان! چقدر متفاوت از آن لحظه که من، با چشمانی پر از وحشت، به آن خیره شده بودم!» با خود اندیشید. «همه چیز برای من در آن لحظه خالی و بیمعنا بود جز آرزوی رسیدن به شکوه و افتخار. و حالا، این آرامش و این زیبایی ابدی! نه، زندگی هنوز تمام نشده است.»
با این افکار، ناگهان احساس کرد که نیرویی تازه در وجودش جریان یافته است. او که تا دقایقی پیش از درد شدید ناشی از زخمهایش رنج میبرد، اکنون دیگر دردی احساس نمیکرد. آسمان به او امید بخشیده بود، امیدی که فراتر از جاهطلبیهای گذشتهاش بود. او درک کرد که زندگی فقط در پیروزیهای نظامی یا تحسین دیگران خلاصه نمیشود، بلکه در لحظاتی است که انسان با حقیقت هستی روبرو میشود.»
تعداد مشاهده: 128 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 24
حجم فایل:0 کیلوبایت